۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

نگاهی به فیلم مخمصه

نگاهی به فیلم مخمصه اثر مایکل مان


درنهاد همه دزدها یک پلیس ودر نهاد همه پلیس ها یک دزد وجود دارد "اریک برن"                                                                                                                                                                              
 قمار باز حرفه ای به خوبی می داند که همیشه برنده نخواهد بود و در طول زمان حتما صاحبان اقبال سقوط می کنند ولی به بازی سرنوشت ادامه می دهد. چرا که اصولا از نقطه نظر روانی وجود « باخت» به « برنده بودن» معنا و هیجان می بخشد هر کسی که با فرزند خود بازی «قایم باشک» کرده باشد به خوبی این موضوع را در می یابد که نباید محل اختفای خود را خیلی دور از دسترس کودک انتخاب کند، چرا که هیجان بازی را تحت الشعاع قرار می دهد همچنین در هنگام پیدا کردن کودک باید صبوری کند تا کودک سر نخی به او بدهد، یا صدایی از خود در آورد و خود را لو دهد. همچنین جذابیت بازی در آن است که بین پیدا کردن و مخفی شدن (قایم باشک) بین بردن و باختن (قمار بازی) بین تعقیب و گریز(دزد و پلیس) تعادلی وجود داشته باشد. در غیر این صورت بازی کسل کننده و ملال آور خواهد بود.
مع الوصف می توان ادعا نمود اگر چه جنایتکاران در انجام جنایت عموما انگیزه مادی دارند ولیکن در میان جنایتکاران حرفه ای خود جنایت فی نفسه جذاب و هیجان انگیز است و از این روست که کار آگاهان حرفه ای به تجربه دریافته اند جنایتکار همیشه ردپایی در محل جنایت از خود باقی می گذارد، یا در محل جنایت حاضر می شود. جنایتکار از نقطه نظر روانی به این هیجان در کنار منافع حاصل از جنایت نیز نیاز دارد.
با این مقدمه به خاطر بیاوریم سکانس تمایشایی فیلم مخمصه مایکل مان آن هنگام که رابرت دنیرو و آل پاچینو (دزد و پلیس) در رستوران در مقابل هم قرار می گیرند رابرت دنیرو به آل پاچینو می گوید (دزد به پلیس) زندگی طوفانی از هیجان و جذبه است این اسمش زندگی نیست که آدمی با خیال راحت در رستوران بنشیند و جوجه کباب بخورد او به لذت جنایت کردن و فرار کردن و مخفی شدن در استراحتگاه اشاره می کند. البته همزمان از این نکته غافل است که آل پاچینو به عنوان پلیس نیز لذت خود را در جهت عکس او و در تعقیب کردن جنایتکار جستجو می کند. بی سبب نیست اریک برن روانشناسی اجتماعی معتقد است « در نهاد همه دزدها یک پلیس و در نهاد همه پلیس ها یک دزد وجود دارد» اگر فرد جنایتکار اصلاح گردد می تواند نقش یک مدد کار اجتماعی را بازی کند. اریک برن همچنین با الهام از نظریات فروید در مورد « من بالغ» و « من کودک» صریحا اشاره می کند که کودک « کودک درون» جنایتکاران از تعقیب لذت می برد و خواهان گیر افتادن است چوسان قایم باشک که کودک برای کامل کردن لذت خود از بازی خواهان پیدا شدن است توجه به همین ظرایف روانشناسی در بررسی روابط میان انسانهاست که سطح فیلم مخمصه مایکل مان را از سطح فیلم های پلیسی بالاتر می برد. و او را با نقد های بسیار مثبتی از سوی منتقدان مواجه می کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر